سلام ...همه جا باهامی
شعله زد عشق و من از نو ، نو شدم
پر شدم ، از عشق تو مملو شدم
شوق شيدايي مرا از من گرفت
من به خود برگشتم ، از تو ، تو شدم
آه با تو من چه رعنا مي شوم
آه از تو من چه زيبا مي شوم
عطر لبخند خدا مي گيرم و
شكل آواز پري ها مي شوم
با تو من ، هم جامه ي شب مي شوم
هم تپش با گر گرِ تب مي شوم
با تو من ، همبستر گلبرگ ها
از شكفتن ها لبالب مي شوم
آه ، هستي جز تماي تو نيست
آه ، لذت جز تماشاي تو نيست
يك نفس دور از تو باشم مرده ام
زندگي جز مرگ در پاي تو نيست